بوی یاس

  • خانه 
  • او خواهد آمد 

اعراف کجاست و چه کسانی در آنجا خواهند بود؟

26 شهریور 1397 توسط حديث روندي

آيا به جز بهشت و جهنم جاي ديگري هم در آخرت خواهد بود چگونه جايي است و چه كساني در آن‌جا خواهند بود؟

قرآن كريم و روايات ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ اشاره به جايي دارند كه ميان بهشت و جهنم واقع شده است، نه جزء جهنم است و نه بهشت و اعراف ناميده مي‌شود، اعراف گذرگاه سخت و صعب‌العبوري است كه بر سر راه بهشت قرار دارد و دو قطب سعادت و شقاوت را از هم جدا مي‌كند و همچون زمين مرتفعي ميان آن دو، فاصله گرديده، به طوريكه مشرف بر بهشت و دوزخ است و آنها كه روي آن قرار دارند، بهشتيان و دوزخيان را مشاهده مي‌نمايند و با آنها سخن مي‌گويند.[1]

چه كساني در آنجا خواهند بود؟
به نظر مرحوم علامه طباطبائي (ره) کساني در اعراف هستند که از جمله عباد مخلص خداوند مي باشند و نشانه‌هايي كه آيات قرآن براي اعرافيان ذكر نموده فقط بر مردان الهي صدق مي‌كند، اين ها از مقامات عاليه برخوردار هستند هر دو گروه سعادتمند و شقاوت مند را مي شناسند و اجازه سخن گفتن با اينها را دارند و توانايي شهادت و شفاعت را نيز دارا هستند. آنها مي‌توانند در اعراف به شفاعت بپردازند و با هر يك از بهشتيان و جهنميان سخني بگويند[2] و به نظر ديگران، دو گروه ديگر هم در آنجا هستند: 1. مسلمانان گنه‌كاري كه وارد بهشت نشده‌اند و اميد‌ ورود آن را دارند. 2. آنها كه طاعتها و گناهانشان برابر است[3] اگرچه اعتقاد به وجود اعراف، متوقف بر نقل قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ است ولي با توجه به اينكه شفاعت نيز از حكمت خداوند سرچشمه مي‌گيرد و شفيعان بايد افراد والامقامي باشند كه از ضعيفان دستگيري ‌نمايند، لذا اشاره كم‌رنگي در اعماق حكم عقل به مسئله اعراف مي‌توان يافت،[4] گويي در قيامت هم كه حكومت مطلقة خداوند به طور كامل نمايان است، مانند اين جهان، گروهي وجود دارند كه به تنظيم امور مردم مي‌پردازند، بهشتيان را به بهشت و جهنميان را به دوزخ روانه سازند، و در راه ماندگان شايسته را (به اذن خدا) كمك مي‌كنند تا اين گذرگاه، سخت را به پيمايند و به سعادت برسند.[5]

پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه. چاپ بيست و يکم، 1378، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج6، ص9ـ187، سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسة سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص255.
[2] . تفسير الميزان، اسماعيليان، ج 8، ص 121 – 125.
[3] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ بيست و يکم، 1378، ج6، ص 188؛ و منشور جاويد، ج1، ص 254؛ و برهان، ج 2، ص 18.
[4] . مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، مدرسه الامام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اول، 1370، ج 6، ص 554.
[5] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، انتشارات مؤسسه سيدالشهداء، چاپ اول، 1369، ج9، ص 358.

 نظر دهید »

اولین کسانی که درباره واقعه کربلا کتاب نوشتند چه کسانی بودند؟

26 شهریور 1397 توسط حديث روندي


به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشته‌اند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.
ولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
۱ – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست می‌آید‌ نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(۱) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب می‌آمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(۲)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(۳) و برخی سال ۶۴هـ به بعد نوشته‌اند.(۴)
۲- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(۵)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات می‌باشد.(۶) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال ۱۲۸هـ درگذشته است.(۷)
۳ - ابو مخنف (لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای ۱۵۸هـ) می‌زیست (۸) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار می‌آید.(۹) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارش‌هایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای ۲۰۶هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمی‌دهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده ۵۸۶ روایت می‌باشد.(۱۰)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوت‌هایی دیده می‌شود که می‌تواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال می‌رود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(۱۱)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و می‌تواند صحیح‌ترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
۴- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب می‌آمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر می‌گفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتاب‌های زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانسته‌اند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشته‌های هشام است.
هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(۱۲) همان طور که از تاریخ طبری استفاده می‌شود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی می‌باشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی ۱۵۸) فرا گرفته، در آن جمع‌آوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال ۶۰ و ۶۱،‌ در کتاب تاریخ خود نقل می‌کند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل می‌کند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر می‌رسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل می‌کند، (۱۳) همچنین از مهم‌ترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشته‌های هشام کلبی می‌باشد.(۱۴)
درگذشت او را سال ۲۰۴ ذکر کرده‌اند.(۱۵)
کتاب‌های معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشته‌اند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفته‌اند.
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ‌ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین،‌ محمدباقر محمودی، ج ۱، ص ۶؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج ۲۲، ص ۲۳ ۲۴.
۲ـ قاموس الرجال،‌محمدتقی تستری، ج ۲، ص ۱۶۶.
۳ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج ۲۲، ص ۲۳.
۴ـ عبرات المصطفین، ج ۱، ص ۶.
۵ـ رجال نجاشی، ج ۱، ص۳۱۳ و ۳۱۵، شماره ۳۳۰.
۶ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص۱۲۴، ۱۲۵،‌۱۴۱و ۱۴۲.
۷ـ رجال نجاشی، ج۱، ص ۳۱۴.
۸ـ وقعة الطف، ص ۸.
۹ـ رجال نجاشی، ج ۲، ص ۱۹۱، شماره ۸۷۳.
۱۰ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص ۸۶.
۱۱ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص ۲۰.
۱۲ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص ۳۱، ۳۵ و۴۳ .
۱۳ـ وقعة الطف، ص ۸.
۱۴ – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج۱، ص ۱.
۱۵- وفیات الاعیان، ج ۶، ص ۸۲ و ۸۴ .

 نظر دهید »

عاشورا از نگاه بزرگان جهان معاصر

26 شهریور 1397 توسط حديث روندي

تاثیرى كه حادثه كربلا و قیام حسین بن على‏«ع‏» بر اندیشه مردم جهان،حتى غیرمسلمانان داشته،بسیار است.عظمت قیام و اوج فداكارى و ویژگیهاى دیگر امام و یارانش‏سبب شده كه اظهار نظرهاى بسیارى درباره این نهضت و حماسه آفرینان عاشورا داشته‏باشند.نقل سخنان همه آن كسان كتاب قطورى مى‏شود.بویژه كه برخى از نویسندگان‏غیر مسلمان مستقلا كتاب درباره این حادثه نوشته‏اند.در اینجا تنها تعدادى اندك از این‏نظرها(از مسلمانان و غیر مسلمانان)آورده مى‏شود:. }

مهاتما گاندى(رهبر استقلال هند) :

من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام ابدقت‏خوانده‏ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده‏ام و بر من روشن شده است‏كه اگر هندوستان بخواهد یك كشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسین‏پیروى كند.

محمد على جناح(قاعد اعظم پاكستان) :

هیچ نمونه‏اى از شجاعت،بهتر از آنكه امام‏حسین از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پیدا نمى‏شود.به عقیده من تمام‏مسلمین باید از سرمشق این شهیدى كه خود را در سرزمین عراق قربان كردپیروى نمایند.

چارلز دیكنز(نویسنده معروف انگلیسى) :

اگر منظور امام حسین جنگ در راه‏خواسته‏هاى دنیایى بود،من نمى‏فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه اوبودند؟پس عقل چنین حكم مى‏نماید كه او فقط بخاطر اسلام،فداكارى خویش راانجام داد.

توماس كارلایل(فیلسوف و مورخ انگلیسى) :

بهترین درسى كه از تراژدى كربلا مى‏گیریم، اینست كه حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند.آنها با عمل‏خود روشن كردند كه تفوق عددى در جایى كه حق با باطل روبرو مى‏شود اهمیت‏ندارد و پیروزى حسین با وجود اقلیتى كه داشت،باعث‏شگفتى من است.

ادوارد براون(مستشرق معروف انگلیسى) :

آیا قلبى پیدا مى‏شود كه وقتى درباره كربلاسخن مى‏شنود،آغشته با حزن و الم نگردد؟حتى غیر مسلمانان نیز نمى‏توانندپاكى روحى را كه در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انكار كنند.

فردریك جمس :

درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگرى این است كه در دنیااصول ابدى عدالت و ترحم و محبت وجود دارد كه تغییر ناپذیرند و همچنین‏مى‏رساند كه هر گاه كسى براى این صفات مقاومت كند و بشر در راه آن پافشارى‏نماید،آن اصول همیشه در دنیا باقى و پایدار خواهد ماند.

ل.م.بوید

در طى قرون،افراد بشر همیشه جرات و پردلى و عظمت روح،بزرگى‏قلب و شهامت روانى را دوست داشته‏اند و در همینهاست كه آزادى و عدالت‏هرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمى‏شود.این بود شهامت و این بود عظمت امام‏حسین.و من مسرورم كه با كسانى كه این فداكارى عظیم را از جان و دل ثنامى‏گویند شركت كرده‏ام،هر چند كه 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.
من زندگى امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام ابدقت‏خوانده‏ام و توجه كافى به صفحات كربلا نموده‏ام و بر من روشن شده است‏كه اگر هندوستان بخواهد یك كشور پیروز گردد،بایستى از سرمشق امام حسین‏پیروى كند
عاشورا

واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریكایى) :

براى امام حسین‏«ع‏»ممكن بود كه‏زندگى خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد،لیكن مسؤولیت پیشوا ونهضت بخش اسلام اجازه نمى‏داد كه او یزید را بعنوان خلافت بشناسد.او بزودى‏خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال‏بنى امیه آماده ساخت.در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشك و در روى ریگهاى‏تفتیده عربستان،. روح حسین فنا ناپذیر است.اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى‏شهسوار من،اى حسین!

توماس ماساریك :

اگر چه كشیشان ما هم از ذكر مصائب حضرت مسیح مردم رامتاثر مى‏سازند،ولى آن شور و هیجانى كه در پیروان حسین‏«ع‏»یافت مى‏شود درپیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد كه مصائب مسیح در برابرمصائب حسین‏«ع‏»مانند پر كاهى است در مقابل یك كوه عظیم پیكر.

موریس دوكبرى :

در مجالس عزادارى حسین گفته مى‏شود كه حسین، براى حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام،از جان و مال و فرزند گذشت وزیر بار استعمار و ماجراجویى یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق‏قرار داده، از زیردستى استعمارگران خلاصى یابیم و مرگ با عزت را بر زندگى باذلت ترجیح دهیم.

 نظر دهید »

یکی از چهار نیاز

25 شهریور 1397 توسط حديث روندي


قال الامام موسی الکاظم علیه السلام: لا تستغنی شیعتنا عن أربع: خمرة یصلی علیها، و خاتم یتختم به، و سواک یستاک به، و سبحة من طین قبر أبی عبد الله علیه السلام…
حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: پیروان ما از چهار چیز بی نیاز نیستند: 1 سجاده ای که بر روی آن نماز خوانده شود.2 انگشتری که در انگشت باشد.3 مسواکی که با آن دندانها را مسواک کنند.4 و تسبیحی از خاک مرقد امام حسین علیه السلام…تهذیب الاحکام، ج 6، ص 75

 نظر دهید »

تولدی تازه

25 شهریور 1397 توسط حديث روندي

 

عن حمران قال: زرت قبر الحسین علیه السلام فلما قدمت جاءنی.ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام…فقال علیه السلام:
ابشر یا حمران فمن زار قبور شهداء آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم یرید الله بذلک وصلة نبیه حرج من ذنوبه کیوم ولدته امه.
حمران می گوید: هنگامی که از سفر زیارت امام حسین علیه السلام برگشتم، امام باقر علیه السلام به دیدارم آمد و فرمود: ای حمران! به تو مژده می دهم که هر کس قبور شهیدان آل محمد (ص) را زیارت کند و مرادش از این کار رضایت خدا و تقرب به پیامبر (ص) باشد، از گناهانش بیرون می آید چون روزی که مادرش او را زاد.امالی شیخ طوسی، ج 2، ص 28، چاپ نجف بحار، ج 98، ص .20

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 202
  • 203
  • 204
  • ...
  • 205
  • ...
  • 206
  • 207
  • 208
  • ...
  • 209
  • ...
  • 210
  • 211
  • 212
  • ...
  • 312
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بوی یاس

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آیات قرآن
  • احادیث
  • احادیث
  • اخلاقی
  • بدون موضوع
  • به قلم خودم
  • طب سنتی
  • فرازهایی از صحیفه سجادیه
  • فرازهایی از صیحفه سجادیه
  • مناسبت
  • نکات احکام
  • کلام شهدا
  • کلام ولایت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس